بر پنجره بخار کرده اتاقم نوشتم ای عشق
شیشه با آن که احساسی نداشت
قطره اشکی برایم به ارمغان آورد
نظرات شما عزیزان:
درود.
من برگشم!
ب علت زیاد بودن نظراتم نتونسم برا پستات نظر بدم در اتیه نزدیک جبران میکنم!
راسی اپم ها
فدات
پاسخ:باشه حتما
من برگشم!
ب علت زیاد بودن نظراتم نتونسم برا پستات نظر بدم در اتیه نزدیک جبران میکنم!
راسی اپم ها
فدات
پاسخ:باشه حتما
ای روی تو همچو ماه تابان
موی تو به سان مار پیچان
ای ابروی تو کمان رستم
وی مژه او سنان دستان
محبوب منی ولی نه تنها
در دام تواَند صد هزاران
مِی در خُم طره ات فتاده است
چون گوی که افتد به چوگان
دردی است به جانم از فراقت
کش داروی وصل هست درمان
ما چهره آفتاب خواهیم
تا چند کنی تو روی پنهان
نومیدم گر ز وصل سازی
دانی چه کنم ز سوز هجران؟
بنشینم وصبر پیش گیرم
دنباله کار خویش گیرم
عشق تو بَرَد ز کف عنانم
رحمی که به لب رسید جانم
از هجر لقایت ای پری رخ
خون جای سر شک می نشانم
بس ناله ز سوز هجر کردم
پُر گشته سپهر از فغانم
سال و مه و هفته وشب وروز
افغان به فلک همی رسانم
هر چند که مستم از رخ تو
مستی ز کف تو نیز سوده است
بنشین تو که همچو یار سعدی
هر جا که نشست فتنه برخاست
یوسف اگرت ببیند از شوق
بر هم زن شیوه زلیخاست
گویند که هست آب حیوان
اندر ظلمات زیر و بالاست
اینک اینجا و آب حیوان
در ماه منیر من هویداست
عهدی با ما نمودو پیوست
که بر سر عهد خود نه برجاست
بنشینم و صبر پیش گیرم
دنباله کار خویش گیرم
پاسخ:ممنون از اینکه بهم ارزش میدین ومنو یاری میکنین قربانت
برچسبها:
تاريخ : یک شنبه 1 تير 1393برچسب:عکس عشق,شعر دفتر شعر مامانم, | 16:1 | نویسنده : سمــــــــــــــیرا ,یگانه جـــــــــــــــــــون |