پسری دختری را خیلی دوست داشت که تو سی دی فروشی کار میکرد
اما به دخترک درباره عشقش چیزی نگفته بود هر روز به اون مغازه میرفت
و یه سی دی میخرید فقط بخاطر صحبت کردن با اون................
بعد از یک ماه پسرک مرد .......وقتی دخترک رفت به خونه اونا تا از
پسرک خبر بگیره مادر پسرک گفت:که اون مرده و دخترک رو به اتاق پسرش برد
دختر دید که تمام سی دی ها باز نشده واونارو به دیوار اتاق چسبونده
دختر گریه کرد
وبعداز یک ماه دختر ک هم مرد ؟ میدونی چرا مرد؟؟؟؟ چون تمام نامه های عاشقانه اش
رو تو جعبه سی دی میزاشتو به پسره میداد؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟!!!
نظرات شما عزیزان:
گمان می برم که اگر خداوند
صد هزار گونه خنده می آفرید
اما رسمِ اشک ریختن را نمی آموخت،
قلب حتی تابِ دَه روز تپیدن را هم نمی آورد!
هیچ فاصله ای دور نیست
هیچ زمانی زیاد نیست
و هیچ عشق دیگری نمی تواند آن دو را از هم دور کند
محکم ترین برهان عشق ، اعتماد است !!!
قله ای که چند بار فتح شود ؛
بی شک روزی تفریحگاه عمومی میشود !
مواظب دلت باش !…
خبر بده بم باشه؟
ببخشید اگه اینقد دیر بازدیدتو پس دادیم
وبلاگ تو هم قشنگه ولی بدون گاهی هیچ کس ارزش دچار شدن رو نداره !
پاسخ:خواهش بله راست میگی.
برچسبها: